بریده‌ای از کتاب من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی اثر معصومه رامهرمزی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 18

بعد از انقلاب و جنگ دخترم دیگر نمی خواست میترا باشد. دوست داشت همه جوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود.چیزی به اراده و خواست خودش.نه بخاطر من وجعفر یا مادربزرگش.این طور شد که اسمش را عوض کرد...

بعد از انقلاب و جنگ دخترم دیگر نمی خواست میترا باشد. دوست داشت همه جوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود.چیزی به اراده و خواست خودش.نه بخاطر من وجعفر یا مادربزرگش.این طور شد که اسمش را عوض کرد...

10

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.