بریدهای از کتاب ارباب حلقه ها؛ یاران حلقه اثر جی. آر. آر. تالکین
1403/9/22
صفحۀ 145
سام با کمی سوءظن گفت:((باشد قربان، یک چیزهایی شنیدم که درست نفهمیدم، از دشمن و حلقهها و آقای بیلبو قربان، و از اژدها و کوه و آتش و _ الف ها قربان. گوش دادم چون دست خودم نیست، منظورم را که میفهمید. ببخشیدم، قربان، ولی من عاشق این جور داستانها هستم. باورشان هم میکنم،حالا تد هرچه میخواهد بگوید. الفها، قربان!کشته و مردهی اینم که ببینمشان. وقتی دارید میروید نمیشود مرا هم ببرید که ببینمشان؟))
سام با کمی سوءظن گفت:((باشد قربان، یک چیزهایی شنیدم که درست نفهمیدم، از دشمن و حلقهها و آقای بیلبو قربان، و از اژدها و کوه و آتش و _ الف ها قربان. گوش دادم چون دست خودم نیست، منظورم را که میفهمید. ببخشیدم، قربان، ولی من عاشق این جور داستانها هستم. باورشان هم میکنم،حالا تد هرچه میخواهد بگوید. الفها، قربان!کشته و مردهی اینم که ببینمشان. وقتی دارید میروید نمیشود مرا هم ببرید که ببینمشان؟))
زهرا سادات گوهری
1403/9/22
0