بریده‌ای از کتاب مسئولیت و سازندگی اثر علی صفایی حائری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

آندره زیگفرید در فصل آخر کتاب روح ملت ها می گوید: «بعضی از حادثه ها را عشق می فهمد اما عقل از تحلیل آن عاجز است و به داستان ابراهیم اشاره میکند و نتیجه می گیرد که عقل زبان عشق را نمی فهمد. این نتیجه گیری کاملا اشتباه است و این اشتباه از آن جاست که او عقل فارغ را با عشق عاشق می سنجد در حالی که باید عقل عاشق را با عشق او سنجید. مگر این یک دستور نیست که مهم را فدای مهم تر کن بر پایه ی همین دستور و همین عقل ابراهیم اسماعیلش را قربانی میکند. ابراهیم به مهم تر از اسماعیل رسیده و حتی به نزدیک تر از خود به خود رسیده و این است که به دستور عقل خود، مهم را فدای مهم تر می کند؛ گر چه عقل دیگران به این مهم تر نرسیده باشد.

آندره زیگفرید در فصل آخر کتاب روح ملت ها می گوید: «بعضی از حادثه ها را عشق می فهمد اما عقل از تحلیل آن عاجز است و به داستان ابراهیم اشاره میکند و نتیجه می گیرد که عقل زبان عشق را نمی فهمد. این نتیجه گیری کاملا اشتباه است و این اشتباه از آن جاست که او عقل فارغ را با عشق عاشق می سنجد در حالی که باید عقل عاشق را با عشق او سنجید. مگر این یک دستور نیست که مهم را فدای مهم تر کن بر پایه ی همین دستور و همین عقل ابراهیم اسماعیلش را قربانی میکند. ابراهیم به مهم تر از اسماعیل رسیده و حتی به نزدیک تر از خود به خود رسیده و این است که به دستور عقل خود، مهم را فدای مهم تر می کند؛ گر چه عقل دیگران به این مهم تر نرسیده باشد.

61

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.