بریده‌ای از کتاب بندها اثر دومنیکو استارنونه

عارفه

عارفه

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 119

جوون بودم، حس می‌کردم جذبت شدم، نمی‌دونستم جذب شدن چه‌قدر چیز تصادفی‌ایه.دیر فهمیدم که بقیه هم وسوسه‌م می‌کنند. کافی بود به اون کنجکاوی اولیه پا بدم، بعدش، کنجکاوی می‌شد کشش، کشش بیش‌تر می‌شد و به رابطه‌ی تن می‌رسید، اون هم که دیگه تمومی نداشت و تکرار می‌شد. تکرار هم می‌شد عادت و نیاز.

جوون بودم، حس می‌کردم جذبت شدم، نمی‌دونستم جذب شدن چه‌قدر چیز تصادفی‌ایه.دیر فهمیدم که بقیه هم وسوسه‌م می‌کنند. کافی بود به اون کنجکاوی اولیه پا بدم، بعدش، کنجکاوی می‌شد کشش، کشش بیش‌تر می‌شد و به رابطه‌ی تن می‌رسید، اون هم که دیگه تمومی نداشت و تکرار می‌شد. تکرار هم می‌شد عادت و نیاز.

9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.