بریده‌ای از کتاب پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب اثر کریسا برودبنت

بریدۀ کتاب

صفحۀ 296

وقتی اوضاع خراب میشه، آدم به همه ی چیزهایی فکر می کنه که نگفته. و دیروز وقتی دیدم افتادی، متوجه شدم شاید هرگز این بهت نگفتم. به ذهنم خطور کرد که شاید ندونی... نمی دونی که من چقدر...)

وقتی اوضاع خراب میشه، آدم به همه ی چیزهایی فکر می کنه که نگفته. و دیروز وقتی دیدم افتادی، متوجه شدم شاید هرگز این بهت نگفتم. به ذهنم خطور کرد که شاید ندونی... نمی دونی که من چقدر...)

23

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.