بریده‌ای از کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی اثر جاناتان آکسییر

فاطیما

فاطیما

8 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

دودکش‌پاک‌کن طوری نَن را تربیت کرده بود که به ناممکن‌ها اعتقاد پیدا کند. قصه‌های زیادی از جن‌ها، اژدهایان، جادوگران و پری‌ها برایش تعریف کرده بود. طوری که نَن ایمان داشته باشد هزاران شگفتی در هر گوشه و کنار منتظر اوست. اما نَن با تجربه‌های سختش یاد گرفته بود که آن قصه‌ها واقعی نیستند. دنیای واقعی معجزه‌ای تحویل آدم نمی‌داد. نه خبری از "روزی روزگاری" بود و نه خبری از "به خوبی و خوشی تا آخر عمرشان زندگی کردند. "

دودکش‌پاک‌کن طوری نَن را تربیت کرده بود که به ناممکن‌ها اعتقاد پیدا کند. قصه‌های زیادی از جن‌ها، اژدهایان، جادوگران و پری‌ها برایش تعریف کرده بود. طوری که نَن ایمان داشته باشد هزاران شگفتی در هر گوشه و کنار منتظر اوست. اما نَن با تجربه‌های سختش یاد گرفته بود که آن قصه‌ها واقعی نیستند. دنیای واقعی معجزه‌ای تحویل آدم نمی‌داد. نه خبری از "روزی روزگاری" بود و نه خبری از "به خوبی و خوشی تا آخر عمرشان زندگی کردند. "

6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.