بریده‌ای از کتاب ایرانیان دوران باستان تا دوره ی معاصر اثر محمدعلی کاتوزیان

روشنا

روشنا

1402/5/30

بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

ایرانیان دقیقاً به این دلیل با حکمرانان خود مخالفت می‌کردند که جان و مالشان در اختیار آنان بود. اما تقریباً همیشه از حکمرانی که در میانه‌ی آشوب ظاهر می‌شد و نظم را برقرار می‌کرد استقبال می‌کردند، اگرچه پس از برقراری نظم، جامعه به عادت پیشین خود باز می‌گشت و حکومت را با بدبینی تلقی می‌کرد، حتی اگر این بدبینی تنها به بدگویی، شایعه‌پراکنی، افسانه‌سازی یا مسخره کردن حکومت محدود می‌شد. هر زمان حکومت با مشکلی روبه‌رو می‌شد مردم سر به شورش برمی‌داشتند. در سراسر تاریخ ایران، به جز چند مورد استثنائی، تضادی بنیادین میان حکومت و جامعه وجود داشت. گرایش حکومت به قدرت مطلق و استبدادی، و گرایش جامعه به سوی شورش و آشوب (یا هرج و مرج، فتنه، و مانند آن) بود.

ایرانیان دقیقاً به این دلیل با حکمرانان خود مخالفت می‌کردند که جان و مالشان در اختیار آنان بود. اما تقریباً همیشه از حکمرانی که در میانه‌ی آشوب ظاهر می‌شد و نظم را برقرار می‌کرد استقبال می‌کردند، اگرچه پس از برقراری نظم، جامعه به عادت پیشین خود باز می‌گشت و حکومت را با بدبینی تلقی می‌کرد، حتی اگر این بدبینی تنها به بدگویی، شایعه‌پراکنی، افسانه‌سازی یا مسخره کردن حکومت محدود می‌شد. هر زمان حکومت با مشکلی روبه‌رو می‌شد مردم سر به شورش برمی‌داشتند. در سراسر تاریخ ایران، به جز چند مورد استثنائی، تضادی بنیادین میان حکومت و جامعه وجود داشت. گرایش حکومت به قدرت مطلق و استبدادی، و گرایش جامعه به سوی شورش و آشوب (یا هرج و مرج، فتنه، و مانند آن) بود.

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.