بریدۀ کتاب
1403/7/24
4.2
54
صفحۀ 138
وارد مقبره که میشوم، حاج قاسم را میبینم که زودتر از ما رسیده. عکسهایشان مثل یک نمایشگاه عکاسی دور تا دور مقبره مدور سید عباس نصب شده. حتی تصویری که دستش را دور گردن مادرش انداخته هم هست. چشمانم روی قیافه مادرش مکث میکنند. «خوش به حالت! چه پسری تربیت کردی! به خاطرش تا کجاها اومدی! داخل روستای کوچک از کشوری که حتی همسایه ایران هم نیست! تویی که شاید از روستاتون بیرون هم نیومده بودی هرگز!»
وارد مقبره که میشوم، حاج قاسم را میبینم که زودتر از ما رسیده. عکسهایشان مثل یک نمایشگاه عکاسی دور تا دور مقبره مدور سید عباس نصب شده. حتی تصویری که دستش را دور گردن مادرش انداخته هم هست. چشمانم روی قیافه مادرش مکث میکنند. «خوش به حالت! چه پسری تربیت کردی! به خاطرش تا کجاها اومدی! داخل روستای کوچک از کشوری که حتی همسایه ایران هم نیست! تویی که شاید از روستاتون بیرون هم نیومده بودی هرگز!»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.