بریده‌ای از کتاب هزارتو اثر بورهان سونمز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 144

هر بار از سمتی دیگر وارد کوچه‌ای می‌شوی، همچون نگاه کردن در آینه است. نمای ساختمان‌ها برعکس می‌شود. خطوط سایه‌ها تیره‌تر. نزدیک دور می‌شود، و دور نزدیک. پژواک گام‌ها روی سنگ‌فرش‌های لقّ‌وپق تفاوت می‌کند. آن‌هایی که همیشه از یک سو وارد کوچه‌ای شده‌اند و حالا از سوی دیگر وارد همان کوچه می‌شوند، مثل من مات می‌مانند. بعضی‌ها به کل دگرگون می‌شوند.

هر بار از سمتی دیگر وارد کوچه‌ای می‌شوی، همچون نگاه کردن در آینه است. نمای ساختمان‌ها برعکس می‌شود. خطوط سایه‌ها تیره‌تر. نزدیک دور می‌شود، و دور نزدیک. پژواک گام‌ها روی سنگ‌فرش‌های لقّ‌وپق تفاوت می‌کند. آن‌هایی که همیشه از یک سو وارد کوچه‌ای شده‌اند و حالا از سوی دیگر وارد همان کوچه می‌شوند، مثل من مات می‌مانند. بعضی‌ها به کل دگرگون می‌شوند.

135

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.