بریدهای از کتاب تاریخ اسلام (از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلامی (ص)) اثر مهدی پیشوایی
1402/11/29
صفحۀ 318
تنها شبهه قابل ذكرى كه در اين باره مطرح شده، تشكيك در مفاد آن توسط برخى از علماى اهل سنت، مانند فخر رازى و قاضى عضد ايجى است. اينان با تأييد اصل قضيه، كلمۀ «مولى» را كه رسول خدا آن را در خطبۀ غدير در مورد على عليه السلام به كار برده و افادۀ «ولايت الهيّه» و «امامت» مى كند، به دوست، ناصر و امثال اينها تفسير نموده، ادعا مى كنند كه اين حادثه بر ولايت على عليه السلام دلالت نمى كند، بلكه پيامبر اسلام در آن خطبه، لزوم دوستى على را اعلام كرد. اينان مى گويند: مَفْعَل (مَوْلى) در لغت به معناى أَفْعَلْ (أَوْلى) نيامده است. بنابراين مولى در گفتار پيامبر اسلام به معناى دوست است. [۲] مرحوم علّامه امينى با بررسى دقيق علمى و با ذكر شواهد فراوان قرآنى، حديثى و لغوى و استشهاد به سخنان اديبان و لغت شناسان بزرگ، بى پايگى اين سخن را اثبات كرده و نشان داده كه در هر سه عرصه، كاربرد مولى به معناى اولى رايج و شايع است. به عنوان نمونه مولى در آيات ياد شده در زير، به حكم سياق آنها و جهات ديگر، نمى تواند معنايى جز ولىّ، متولّى امر و صاحب اختيار داشته باشد: «فَاليَوْم لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْويكُمُ النّارُ هِيَ مَوْليكُمْ وَ بِئْسَ المَصِيرُ [۱] * وَ اعْتَصِمُوا بِاللّهِ هُوَ مَوْليكُمْ فَنِعْمَ المَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ [۲] * ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ مَوْلىَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ أنَّ الكَفِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ [۳] * بَلِ اللّهُ مَوْليكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّصِرِينَ [۴] * قُلْ لَنْ يُصِيبَنا الاّ ما كَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلينَا [۵] * يَدْعُوا لَمَنْ ضَرّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ المَوْلى وَ لَبِئْسَ العَشِير. » [۶] مفسرّان «مولى» را در اين آيات، به همين معنا تفسير كرده اند. در حديث نيز آمده است: أيّما امرأة نكحت بغير إذنِ مولاها فنكاحها باطل [۷] و محدثان و فقها، مولى را در اين حديث متولّى امرِ زن تفسير كرده اند. علاّمه امينى بيست و هفت معناى محتمل براى «مولى» بر شمرده و اثبات كرده است كه ارادۀ بعضى از آنها در خطبۀ پيامبر مستلزم كذب، ارادۀ يكى از آنها مستلزم كفر، بعضى ديگر غيرممكن و برخى لغو و بى فايده، يا سخيف است و تنها مى توان «أَوْلى بالشَّىء» را اراده كرد. [۸] ---------- [۲]: . الغدير، ج ۱، ص ۳۵۰، ۳۵۴ و ۳۵۶. [۱]: . حديد (۵۷): ۱۵. [۲]: . حج (۲۲): ۷۸. [۳]: . محمد (۴۷): ۱۱. [۴]: . آل عمران (۳): ۱۵۰. [۵]: . توبه (۹): ۵۱. [۶]: . حج (۲۲): ۱۳. [۷]: . ابوجعفر محمدبن الحسن طوسى، الإقتصاد الهادى الى طريق الرشاد (تهران: مكتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ ه. ق)، ص ۲۱۷ به نقل از مسند احمد، ج ۶، ص ۴۴؛ ابن بطريق، عمدة عيون صحاح الأخبار، ج ۱، ص ۱۵۹؛ ابن حزم، ابومحمد على بن احمد، المحلى، تحقيق احمد محمد شاكر، (بيروت: دارالآفاق الحديثة)، ج ۹، ص ۴۷۴، مسألة ۱۸۳۸. [۸]: . الغدير، ج ۱، ص ۳۶۷-۳۷۰.
تنها شبهه قابل ذكرى كه در اين باره مطرح شده، تشكيك در مفاد آن توسط برخى از علماى اهل سنت، مانند فخر رازى و قاضى عضد ايجى است. اينان با تأييد اصل قضيه، كلمۀ «مولى» را كه رسول خدا آن را در خطبۀ غدير در مورد على عليه السلام به كار برده و افادۀ «ولايت الهيّه» و «امامت» مى كند، به دوست، ناصر و امثال اينها تفسير نموده، ادعا مى كنند كه اين حادثه بر ولايت على عليه السلام دلالت نمى كند، بلكه پيامبر اسلام در آن خطبه، لزوم دوستى على را اعلام كرد. اينان مى گويند: مَفْعَل (مَوْلى) در لغت به معناى أَفْعَلْ (أَوْلى) نيامده است. بنابراين مولى در گفتار پيامبر اسلام به معناى دوست است. [۲] مرحوم علّامه امينى با بررسى دقيق علمى و با ذكر شواهد فراوان قرآنى، حديثى و لغوى و استشهاد به سخنان اديبان و لغت شناسان بزرگ، بى پايگى اين سخن را اثبات كرده و نشان داده كه در هر سه عرصه، كاربرد مولى به معناى اولى رايج و شايع است. به عنوان نمونه مولى در آيات ياد شده در زير، به حكم سياق آنها و جهات ديگر، نمى تواند معنايى جز ولىّ، متولّى امر و صاحب اختيار داشته باشد: «فَاليَوْم لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْويكُمُ النّارُ هِيَ مَوْليكُمْ وَ بِئْسَ المَصِيرُ [۱] * وَ اعْتَصِمُوا بِاللّهِ هُوَ مَوْليكُمْ فَنِعْمَ المَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ [۲] * ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ مَوْلىَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ أنَّ الكَفِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ [۳] * بَلِ اللّهُ مَوْليكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّصِرِينَ [۴] * قُلْ لَنْ يُصِيبَنا الاّ ما كَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلينَا [۵] * يَدْعُوا لَمَنْ ضَرّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ المَوْلى وَ لَبِئْسَ العَشِير. » [۶] مفسرّان «مولى» را در اين آيات، به همين معنا تفسير كرده اند. در حديث نيز آمده است: أيّما امرأة نكحت بغير إذنِ مولاها فنكاحها باطل [۷] و محدثان و فقها، مولى را در اين حديث متولّى امرِ زن تفسير كرده اند. علاّمه امينى بيست و هفت معناى محتمل براى «مولى» بر شمرده و اثبات كرده است كه ارادۀ بعضى از آنها در خطبۀ پيامبر مستلزم كذب، ارادۀ يكى از آنها مستلزم كفر، بعضى ديگر غيرممكن و برخى لغو و بى فايده، يا سخيف است و تنها مى توان «أَوْلى بالشَّىء» را اراده كرد. [۸] ---------- [۲]: . الغدير، ج ۱، ص ۳۵۰، ۳۵۴ و ۳۵۶. [۱]: . حديد (۵۷): ۱۵. [۲]: . حج (۲۲): ۷۸. [۳]: . محمد (۴۷): ۱۱. [۴]: . آل عمران (۳): ۱۵۰. [۵]: . توبه (۹): ۵۱. [۶]: . حج (۲۲): ۱۳. [۷]: . ابوجعفر محمدبن الحسن طوسى، الإقتصاد الهادى الى طريق الرشاد (تهران: مكتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ ه. ق)، ص ۲۱۷ به نقل از مسند احمد، ج ۶، ص ۴۴؛ ابن بطريق، عمدة عيون صحاح الأخبار، ج ۱، ص ۱۵۹؛ ابن حزم، ابومحمد على بن احمد، المحلى، تحقيق احمد محمد شاكر، (بيروت: دارالآفاق الحديثة)، ج ۹، ص ۴۷۴، مسألة ۱۸۳۸. [۸]: . الغدير، ج ۱، ص ۳۶۷-۳۷۰.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.