بریدهای از کتاب سم هستم، بفرمایید اثر داستین تائو
1403/8/14
صفحۀ 31
انگار همین دیروز بود که توی اتوبوس پشت سرت نشسته بودم و داشتم همه جسارتم رو جمع می کردم تا باهات حرف بزنم و یه چیزی بگم. باورم نمیشه که یه روزی بدون شناختن تو زندگی کردم.
انگار همین دیروز بود که توی اتوبوس پشت سرت نشسته بودم و داشتم همه جسارتم رو جمع می کردم تا باهات حرف بزنم و یه چیزی بگم. باورم نمیشه که یه روزی بدون شناختن تو زندگی کردم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.