بریده‌ای از کتاب سم هستم، بفرمایید اثر داستین تائو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 31

انگار همین دیروز بود که توی اتوبوس پشت سرت نشسته بودم و داشتم همه جسارتم رو جمع می کردم تا باهات حرف بزنم و یه چیزی بگم. باورم نمیشه که یه روزی بدون شناختن تو زندگی کردم.

انگار همین دیروز بود که توی اتوبوس پشت سرت نشسته بودم و داشتم همه جسارتم رو جمع می کردم تا باهات حرف بزنم و یه چیزی بگم. باورم نمیشه که یه روزی بدون شناختن تو زندگی کردم.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.