بریده‌ای از کتاب خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار

بریدۀ کتاب

صفحۀ 235

گفت: «انقلاب! معلوم نیست چه آشی برایمان پخته اند! همه چیز را روی هم کوبیدن و دوباره از سر شروع کردن! عین بچه هایی که حمامک ماسه ای می سازند! احمقها! بروید شغلی برای خودتان دست و پا کنید!... به جای نالیدن از عیوب جامعه و تن ندادن به همکاری، بهتر است به آنچه فعلا هست بچسبید، به همین مکان و همین زمان، به همین صورت که هست ، و مثل ما کمر به کار ببندید و به جای دسیسه چیدن و خراب کردنی که فایده اش مسلم نیست، این عمر کوتاه بشری را در هر کار کوچکی که از دستتان بر می آید صرف کنید و به طور نسبی، به طور مفید بهترین کوشش ممکن را به کار ببرید!

گفت: «انقلاب! معلوم نیست چه آشی برایمان پخته اند! همه چیز را روی هم کوبیدن و دوباره از سر شروع کردن! عین بچه هایی که حمامک ماسه ای می سازند! احمقها! بروید شغلی برای خودتان دست و پا کنید!... به جای نالیدن از عیوب جامعه و تن ندادن به همکاری، بهتر است به آنچه فعلا هست بچسبید، به همین مکان و همین زمان، به همین صورت که هست ، و مثل ما کمر به کار ببندید و به جای دسیسه چیدن و خراب کردنی که فایده اش مسلم نیست، این عمر کوتاه بشری را در هر کار کوچکی که از دستتان بر می آید صرف کنید و به طور نسبی، به طور مفید بهترین کوشش ممکن را به کار ببرید!

126

16

(0/1000)

نظرات

تو کتاب گفته بشه خوبه اما اگر از دهن کسی این حقایق در بیاد به جای تشویق لگد نثارش میشه...واقعا چرا؟
1

0

این پس و پیش خیلی داشتا
بعد کسی داره این حرفو می‌زنه که هیچ شمی از ایدئولوژی و اینا نداره اصلا

ولی باز درسته، وقتی در واقعیت گفته میشه هجمه زیادی به گوینده وارد میشه 

0

همیشه در ساده ترین و بی غل غش  ترین  جملات حقایق عمیقی نهفته اس  ، که باید سالها سپری بشه و پیراهن ها پاره تا به تجربه معانی شون درک و ثبت بشه

0