بریده‌ای از کتاب درگوشی های عاشقانه؛ ترجمه روان مناجات خمس عشر امام سجاد اثر حمزه فکری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 21

خدای من! پیشت گلایه آورده‌ام از «خودم» همانی که یک‌ریز از من بدی می خواهد و برای خطا کردن پایِ کار است مشتاق سرپیچی است و انگار برای قهر تو داوطلب است مدام به جاده های نابودی می‌کشاندم تا از من پیش تو ناچیزترین «نابود» را بسازد. هم مرض‌های زیاد دارم هم آرزوهای دور و دراز! بلایی سرش بیاید، دادش بلند می‌شود خوبی ببیند، ناخن خشکی می‌کند. عاشق بازی گوشی‌های بیخود است و لبریز از سهل انگاری و فراموشی. برای گناه به عجله می‌اندازدم و برای توبه به دلم وعده امروز و فردا می‌دهد!

خدای من! پیشت گلایه آورده‌ام از «خودم» همانی که یک‌ریز از من بدی می خواهد و برای خطا کردن پایِ کار است مشتاق سرپیچی است و انگار برای قهر تو داوطلب است مدام به جاده های نابودی می‌کشاندم تا از من پیش تو ناچیزترین «نابود» را بسازد. هم مرض‌های زیاد دارم هم آرزوهای دور و دراز! بلایی سرش بیاید، دادش بلند می‌شود خوبی ببیند، ناخن خشکی می‌کند. عاشق بازی گوشی‌های بیخود است و لبریز از سهل انگاری و فراموشی. برای گناه به عجله می‌اندازدم و برای توبه به دلم وعده امروز و فردا می‌دهد!

17

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.