بریدهای از کتاب داستانهای کوتاه ادگار آلن پو اثر پریسا سلیمانزاده اردبیلی
10 ساعت پیش
صفحۀ 218
اما الهه سیاهی می توانست مامن ما باشد، بنابراین حضورش را جعل می کردیم. هنگام سپیده دم پرده های سنگین خانه را می کشیدیم؛ یک جفت شمع روشن می کردیم که رایحه تندی می پراکند و پرتوی بینهایت وهمناک و ضعیف ساطع می کرد.
اما الهه سیاهی می توانست مامن ما باشد، بنابراین حضورش را جعل می کردیم. هنگام سپیده دم پرده های سنگین خانه را می کشیدیم؛ یک جفت شمع روشن می کردیم که رایحه تندی می پراکند و پرتوی بینهایت وهمناک و ضعیف ساطع می کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.