معرفی کتاب داستانهای کوتاه ادگار آلن پو اثر پریسا سلیمان‌زاده اردبیلی مترجم پریسا سلیمان‌زاده اردبیلی

داستانهای کوتاه ادگار آلن پو

داستانهای کوتاه ادگار آلن پو

3.9
15 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

37

خواهم خواند

27

ناشر
نگاه
شابک
9786003760684
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1399/11/7

توضیحات

        
ادگار آلن پو استاد خلق ژانر داستانهای سیاه و همچنین یکی از بزرگان داستان کوتاه است مترجمان در این اثر مهمترین داستانهای کوتاه این شاعر  داستان سرای بزرگ آمریکا را گزینش و با دقت نظری در خور تحسین به زیبایی به زبان پارسی برگردانده اند
خواننده در این کتاب نه تنها گزیده ای از جذاب ترین و خواندنی ترین داستان‌های پو را در برابر خود دارد که با سیر تحول داستان نویسی این نویسنده بزرگ نیز آشنا می شود.
این اثر در ادامه مجموعه ای از داستانهای کوتاه نویسندگان بزرگ جهان است که نگاه قصدد دارد به تدریج منتشر کند.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به داستانهای کوتاه ادگار آلن پو

لیست‌های مرتبط به داستانهای کوتاه ادگار آلن پو

نمایش همه

یادداشت‌ها

          "درهم است. لطفا جدا نفرمایید"

یکی از عادات غلط قدیمی و همیشگیم ساختن "پیش‌فرض عجولانه" است. با کمترین نشانه‌ها شخص یا موضوعی را در ذهنم حلاجی می‌کنم و خود را نزدیک یا دور از آن تصور می‌کنم. و طبیعتا چنین روشی در بیشتر اوقات نتیجه‌ای اشتباه در پی دارد.
اما یکی از معدود زمان‌‌هایی که " پیش‌فرض عجولانه‌"ام درست از آب درآمد همین مورد جناب "ادگار آلن‌پو" بود.
در کتاب "کافه پاریس" (مجموعه داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ که توصیه می‌کنم حتما بخوانید) بعد از خواندن داستان "قلب افشاگر" سریعا حس کردم که با نویسنده‌ای مواجه شدم که می‌فهمدم!! و می‌فهممش.
حال با خواندن کتاب "داستان‌های کوتاه ادگار آلن‌پو" فهمیدم که کاملا درست فکر می‌کردم. آلن‌پو (برخلاف خیلی‌ها) چیزهایی از تلخی زندگی را می‌چشد که کام انسان را زهر نمی‌کند بلکه دهانش را می‌خشکاند‌. جاهایی از سیاهی جهان را لمس می‌کند که قلب انسان را چروک نمی‌کند بلکه گویی با دستی سرد آن را نوازش می‌کند. و وقایعی را از زشتی دنیا می‌بیند که اشک آدم را درنمی‌آورد بلکه چشم او را باز می‌کند.
مرگ در نظرش بیش  از این که غم باشد وحشت است. و گویی وحشت برایش خاص‌ترین حس.
و در این زمینه کاملا با او موافقم.

اما در مورد داستان‌ها.
امیدوارم شما مثل من دچار درد "پیش‌فرض عجولانه" نباشید. چون برخلاف تعاریفم از دیدگاه آلن‌پو از داستان‌های کوتاهش آنقدر که باید و انتظار :) داشتم لذت نبردم.
داستان‌هایی که یک ملغمه‌‌ی قر و قاطی چه از نظر نوع: حکایت و فکاهی و داستانک و ... چه از نظر ژانر: وحشت و ماجراجویی و معمایی و فانتزی و ... چه از نظر موضوع: عشق و جنون و عدالت و ... هستند و تنها چاشنی "مرگ" همه را (به سست‌ترین شکل ممکن) کنار هم نگه داشته است.
داستان‌هایی که در ایده‌ی اولیه بسیار جذابند اما بعضیشان از آن فراتر نمی‌روند و  بیشترشان ضعف‌های خاص خود را دارند که مانع تبدیلشان به اثری عمیق می‌شود.
بعید می‌دانم کسی این ۱۹ داستان‌ کوتاه را بخواند و حداقل ۳ تا ۵ داستان از نظرش فوق‌العاده نباشند و ۳ تا ۵ داستان دیگر افتضاح! و بر حسب شکلشان‌، قطعا برای هر کس هم (با توجه به سلیقه) داستان‌های دوست داشتنی و دوست نداشتنی متفاوت خواهند بود.
پس اگر می‌خواهید سراغ "داستان‌های کوتاه ادگار آلن‌پو" بروید باید برای لذت بردن از چند داستان خوب رنج چند داستان ضعیف را به جان بخرید. (که توصیه کردن به این امر کار دشواری است).
یا می‌توانید، برخلاف تیتر این یادداشت، شانس خودتان را در هم‌سلیقگی با من بیازمایید و فقط سراغ آن دانه‌درشت‌هایی که من سوا کرده‌ام بروید.
 بلکه از آن‌ها خوشتان بیاید و گول بخورید که شانستان را برای خواندن بقیه هم امتحان کنید :) 

داستان‌های محبوب من از این مجموعه به ترتیب:
- قتل در خیابان مورگ
- قلب افشاگر
- چاه و آونگ
- گربه سیاه
- تدفین پیش‌هنگام
- روش دکتر قیرر و پروفسور پیرر
        

0

          هیچ کدوم از نوزده تا داستان کوتاهی که از آقای آلن پو تو این کتاب اومدن به اندازه‌ی کافی ساخته و پرداخته نشده‌ن. بعضی از داستان‌ها یکی دو تا ویژگی خیلی بارز متوسط رو به قوی دارن، مثل دیالوگ‌های روش دکتر قیر و پروفسور پرر، فضاسازی بالماسکه‌ی مرگ سرخ یا زبان رمزآلود و قصه‌ی پریون‌طورِ افسانه‌ی سکوت. و ایده‌ی اولیه‌ی تمام داستان‌ها واقعاً پشم‌ریزونه. ولی با این میزان کاری که روشون شده بود احتمالاً به عنوان داستانک، یا چه می‌دونم، پست تامبلر توفیق بیشتری پیدا می‌کردن.
خود آقای آلن پو آدم خیلی نفرت‌انگیز و خیلی جالبی به نظر می‌آد. داستان کوتاه‌هاش رو زیاد دوست نداشتم؛ اما به زودی سراغ شعرهاش خواهم رفت و خیلی امیدوارم (و احتمال می‌دم) که اون‌ها با سلیقه‌م بیشتر جور دربیان.
پ.ن: دو تا از داستان‌ها، نامه‌ی ربوده‌شده و قتل در خیابان مورگ شخصیت‌های مشترکی دارن و دومی مشخصاً قبل از اولی اتفاق افتاده. ولی توی کتاب جابه‌جا چیده شده‌ن که یه کم ناامیدکننده است. =))
        

4

          "آلن پو" استاد نوشتن داستان های  سیاه است .
 در داستان های او هیچ خوشی و خوشبختی نمی بینید ، به جای آن ، تا دلتان بخواهد پر است از  بدبختی ، جنایت ، بیماران روانی ، اسکلت، مرگ و هرچیز دیگری که برای ترسیدن عده ای و لذت بردن گروه دیگر نیاز است!.
"پو" خودش زندگی درست و حسابی نداشته :
 در یک سالگی ، پدرش خانواده را ول می کند می رود و یک سال بعد از آن هم مادرش می میرد و خانواده ای سرپرستی اش را قبول می کند . نامزدش هم که با کس دیگری ازدواج می کند. بعد از ازدواجِ "پو"  با زن دیگری ، زنش به خاطر سل می میرد و آخر هم که او را در بیغوله ای مرده پیدا می کنند.
خدا وکیلی از داستان های همچین آدمی چه انتظاری دارید ؟!
..........
بگذریم.
..........
ظاهرا او اولین کسی ست که داستان کوتاه را قاعده مند کرده. 
 این هم نقل به مضمونِ  تعدادی از نظرات او:

 «در نوشتن داستان کوتاه باید هدف تاثیر واحد باشد و تمام اهداف جنبى کنار بروند و تمام کلمات و عناصر داستان باید به این سو، سمت گیرى شده و چیزى اضافه بر آن نباید وجود داشته باشد .»
...............................................................................
 «داستانی کوتاه است که بشود آن را در یک نشست خواند.»
..............................................................................
« داستان ، باید سرگرم کننده باشد و خالی از پند و اندرز.» 
(استاد کلا با ادبیات تعلیمی مشکل داشتند!.)
............................................................................
این مجموعه برگزیده 19 داستان کوتاه از اوست که می شود گفت تمام داستان های معروف و مهمش را دارد . وقتی این مجموعه را می خوانید متوجه می شوید خیلی از عناصر ژانر وحشت و پلیسی و کارآگاهی از داستان های "آلن پو" گرفته شده ، حتی اگر  داستان های "شرلوک" را خوانده باشید در دو داستانِ این مجموعه ، شخصیتی را می بیند که انگار پیش نویس "شرلوک" است . 
فکر کنم  مرحوم "کانن دویل" از جناب "آلن پو" برای خلق "شرلوک" اسکی رفته ، خدایشان بیامرزد!.

اگر بخواهم در یک کلمه داستان های این مجموعه را توصیف کنم ، بهترین کلمه "مریض" است!.

پ.ن: بعد از خواندن این مجموعه ، حتما فیلم "کلاغ" را تماشا کنید که پر است از اشاراتی به این داستان ها.
        

24