بریدهای از کتاب خسرو شیرین اثر خسرو باباخانی
1403/5/26
صفحۀ 75
جلوجلو رفت تا در اتاق مهمانخانه را باز کند. که اتفاق افتاد. ناگهان همه گلهای بنفشه چادرش ریخت کف حیاط! حیاط پر شد از گلهای بنفشه. میخواستیم دولا شویم گلها را جمع کنیم. دسته کنیم جرئت نکردیم. عین خیال بود. عادل به زور کشاندمان داخل اتاق. مراقب بودیم گلها را لگد نکنیم.
جلوجلو رفت تا در اتاق مهمانخانه را باز کند. که اتفاق افتاد. ناگهان همه گلهای بنفشه چادرش ریخت کف حیاط! حیاط پر شد از گلهای بنفشه. میخواستیم دولا شویم گلها را جمع کنیم. دسته کنیم جرئت نکردیم. عین خیال بود. عادل به زور کشاندمان داخل اتاق. مراقب بودیم گلها را لگد نکنیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.