بریدهای از کتاب افسردگی نهفته اثر مارگارت رابینسون رادفورد
1403/8/22
صفحۀ 43
برای لورن، صمیمیت واقعی به وجود نمیآید. او از ترس طردشدن از طرف هر گروه از دوستانش نیمی از خودش را خفه میکند. چون نمیتواند خودش را آنطور که هست بپذیرد. جوری زندگی میکند که هیچکس شناخت واقعی از او ندارد. بسیار تنهاست، اگرچه «دوستان» دوروبرش هستند.
برای لورن، صمیمیت واقعی به وجود نمیآید. او از ترس طردشدن از طرف هر گروه از دوستانش نیمی از خودش را خفه میکند. چون نمیتواند خودش را آنطور که هست بپذیرد. جوری زندگی میکند که هیچکس شناخت واقعی از او ندارد. بسیار تنهاست، اگرچه «دوستان» دوروبرش هستند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.