بریدۀ کتاب

ارباب حلقه ها؛ یاران حلقه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 382

در آن مکان دورافتاده فرودو برای نخستین بار به آوارگی خود و خطری که با آن مواجه بود، پی برد. از روی تلخ‌کامی آرزو کرد که ای کاش بخت و اقبال، او را در شایرِ آرام و دوست‌داشتنی به حال خود وامی‌گذاشت.

در آن مکان دورافتاده فرودو برای نخستین بار به آوارگی خود و خطری که با آن مواجه بود، پی برد. از روی تلخ‌کامی آرزو کرد که ای کاش بخت و اقبال، او را در شایرِ آرام و دوست‌داشتنی به حال خود وامی‌گذاشت.

45

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.