بریدۀ کتاب
1403/1/30
صفحۀ 107
سائول فریدلندر به خاطر اینکه پدر و مادرش مزاری ندارند احساس میکند باید بنویسد:((نوشتن... دستکم نوعی حضور را ثبت میکند)) پرک دربارهی پیوند نوشتن و حضور چنین خوشبین نیست:(( میدانم آنچه میگویم بیمعنا و خنثاست: نشانهای است سراسر آکنده از نیستی و فنا... من هرگز(حتا در بازگوییهای همیشگیام) چیز تازهای کشف نخواهم کرد. فقط پژواک آخرین واژهای را که در وقت نوشتن غایب است میشنوم و رسوایی سکوت آنها[واژهها] را و خاموشی خویش را.))
سائول فریدلندر به خاطر اینکه پدر و مادرش مزاری ندارند احساس میکند باید بنویسد:((نوشتن... دستکم نوعی حضور را ثبت میکند)) پرک دربارهی پیوند نوشتن و حضور چنین خوشبین نیست:(( میدانم آنچه میگویم بیمعنا و خنثاست: نشانهای است سراسر آکنده از نیستی و فنا... من هرگز(حتا در بازگوییهای همیشگیام) چیز تازهای کشف نخواهم کرد. فقط پژواک آخرین واژهای را که در وقت نوشتن غایب است میشنوم و رسوایی سکوت آنها[واژهها] را و خاموشی خویش را.))
1403/1/30
0