بریدهای از کتاب عارفانه اثر گروه نویسندگان
1403/3/19
صفحۀ 6
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه از شب گزشته است بس کن رباب زخم گلو را نشان مده قنداقه نیست دست خود را تکان مده گرچه امید چشم ترت نا امید شد بس کن رباب یک شبه مویت سفید شد دیگر زیادت این غم نمی رود آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود بس کن زگریه، حال تو بهتر نمی شود این گریه ها برای تو اصغر نمی شود
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه از شب گزشته است بس کن رباب زخم گلو را نشان مده قنداقه نیست دست خود را تکان مده گرچه امید چشم ترت نا امید شد بس کن رباب یک شبه مویت سفید شد دیگر زیادت این غم نمی رود آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود بس کن زگریه، حال تو بهتر نمی شود این گریه ها برای تو اصغر نمی شود
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.