بریده‌ای از کتاب آشنایی با قرآن (تفسیر سوره های صف، جمعه، منافقون و تغابن) اثر مرتضی مطهری

حامد

حامد

1404/5/8

بریدۀ کتاب

صفحۀ 165

زَعَمَ» را معمولًا به «گمان کرد» ترجمه می‌کنند. در زبان عربی چند لفظ دیگر هم داریم که معانی آنها به معنای «زَعَمَ» نزدیک است، مثل «حَسِبَ» و «ظَنَّ». «زعم» با «ظنّ» و با «حسب» فرق می‌کند. «زَعَمَ» را معمولًا در جایی می‌گویند که اظهار یک ادعا باشد، غیر از این است که انسان در مورد چیزی فقط در ذهن خودش گمان می‌کند و خیالی در ذهنش می‌‏چربد. معنی «زَعَمَ» این نیست که اینها در دل خودشان خیال می‌کنند و این خیال در ذهنشان می‏‌چربد، اگر مقصود این می‌‏بود کلمه «ظَنَّ» به کار برده می‌شد؛ بلکه «زَعَمَ» یعنی چیزی را که به آن یقین ندارند اظهار می‌‏دارند. درواقع «زَعَمَ» در اینجا یعنی ادعا می‌کنند. در نهج‌البلاغه، حضرت راجع به عمروعاص که بحث می‌کنند می‌فرمایند: «عَجَباً لِابْنِ النّابِغَةِ یزْعُمُ‏لِأَهْلِ الشّامِ أَنَّ فِی دُعابَةً» [1] یعنی شگفتا و عجبا از پسر نابغه (مقصود عمروعاص است) که در برابر مردم شام چنین ادعا می‌کند، نه اینکه در دل خودش گمان می‌کند. او در عیب‏‌جویی از من چنین ادعای پوچی می‌کند که من صلاحیت خلافت ندارم، برای اینکه من انسان خوشرو و مزّاحی هستم و انسانی که خلیفه است باید عبوس و خشمگین باشد تا مردم از او بترسند! ادعاهایی را که بی‏‌مبنا و بر اساس تخیلات پوچ باشد «زعْم» می‌گویند. «به زعم فلان کس» یعنی به ادعای خیالی و پوچ او، ادعایی که هیچ اصل و مبنایی ندارد. بنابراین معنای‏ «زَعَمَ الَّذینَ کفَروا» این است که کافران ادعا می‌کنند، ولی ادعایی که هیچ مبنا و اصلی ندارد، ادعای پوچ. کافران چه ادعا و چه اظهاری می‌کنند؟ «زَعَمَ الَّذینَ کفَروا أَنْ لَنْ یبْعَثوا» چنین ادعا می‌کنند که هرگز مبعوث نخواهند شد و هرگز بعث و برانگیختن و حشری نخواهد بود.

زَعَمَ» را معمولًا به «گمان کرد» ترجمه می‌کنند. در زبان عربی چند لفظ دیگر هم داریم که معانی آنها به معنای «زَعَمَ» نزدیک است، مثل «حَسِبَ» و «ظَنَّ». «زعم» با «ظنّ» و با «حسب» فرق می‌کند. «زَعَمَ» را معمولًا در جایی می‌گویند که اظهار یک ادعا باشد، غیر از این است که انسان در مورد چیزی فقط در ذهن خودش گمان می‌کند و خیالی در ذهنش می‌‏چربد. معنی «زَعَمَ» این نیست که اینها در دل خودشان خیال می‌کنند و این خیال در ذهنشان می‏‌چربد، اگر مقصود این می‌‏بود کلمه «ظَنَّ» به کار برده می‌شد؛ بلکه «زَعَمَ» یعنی چیزی را که به آن یقین ندارند اظهار می‌‏دارند. درواقع «زَعَمَ» در اینجا یعنی ادعا می‌کنند. در نهج‌البلاغه، حضرت راجع به عمروعاص که بحث می‌کنند می‌فرمایند: «عَجَباً لِابْنِ النّابِغَةِ یزْعُمُ‏لِأَهْلِ الشّامِ أَنَّ فِی دُعابَةً» [1] یعنی شگفتا و عجبا از پسر نابغه (مقصود عمروعاص است) که در برابر مردم شام چنین ادعا می‌کند، نه اینکه در دل خودش گمان می‌کند. او در عیب‏‌جویی از من چنین ادعای پوچی می‌کند که من صلاحیت خلافت ندارم، برای اینکه من انسان خوشرو و مزّاحی هستم و انسانی که خلیفه است باید عبوس و خشمگین باشد تا مردم از او بترسند! ادعاهایی را که بی‏‌مبنا و بر اساس تخیلات پوچ باشد «زعْم» می‌گویند. «به زعم فلان کس» یعنی به ادعای خیالی و پوچ او، ادعایی که هیچ اصل و مبنایی ندارد. بنابراین معنای‏ «زَعَمَ الَّذینَ کفَروا» این است که کافران ادعا می‌کنند، ولی ادعایی که هیچ مبنا و اصلی ندارد، ادعای پوچ. کافران چه ادعا و چه اظهاری می‌کنند؟ «زَعَمَ الَّذینَ کفَروا أَنْ لَنْ یبْعَثوا» چنین ادعا می‌کنند که هرگز مبعوث نخواهند شد و هرگز بعث و برانگیختن و حشری نخواهد بود.

19

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.