بریده‌ای از کتاب پایی که جا ماند اثر ناصر حسینی پور

2

0

(0/1000)

نظرات

وقتی ایشون اسیر میشن، سرباز عراقی میخوان ساعت‌مچیشون رو که متعلق به برادر شهیدشون بوده ببرن، و ایشون با اینکه میدونست چه عواقبی خواهد داشت، ساعت رو باز میکنه و میندازه توی آب...

0