بریده‌ای از کتاب دیبای دیداری: متن کامل تاریخ بیهقی اثر محمدبن حسین بیهقی

hotarou

hotarou

1404/1/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 93

با من خالى كرد وگفت بدرود باش اى دوست نيك كـه بـه روزگار دراز به يکجا بوده‌ايم واز يكديگر آزار نداريم. گفتم: حاجب در دل چه دارد كه چنين نـوميد است و سخن بر اين جمله می‌گويد؟ گفت همه راستى و خوبى دارم در دل، و هرگز از من خيانتى وكژى‌یی نيامده است. و اينكه گفتم «بدرود باش» نه آن خواستم كه بر اثـرِ شـما نخواهم آمد، و لكن بدرود باش وبه‌حقيقت بدان كه چندان است كه سلطان مسعود چشم بر من افگند بيش شما مرا نبينيد. اين نامه‌هاى نيكو و مخاطبه‌هاى به افراط و بـه‌خط خويش فصل نبشتن و برادرم را حاجبى دادن همه فريب است و بر چون من مرد پوشيده نشود، وهمه دانه است تا به ميانهٔ دام رسم.

با من خالى كرد وگفت بدرود باش اى دوست نيك كـه بـه روزگار دراز به يکجا بوده‌ايم واز يكديگر آزار نداريم. گفتم: حاجب در دل چه دارد كه چنين نـوميد است و سخن بر اين جمله می‌گويد؟ گفت همه راستى و خوبى دارم در دل، و هرگز از من خيانتى وكژى‌یی نيامده است. و اينكه گفتم «بدرود باش» نه آن خواستم كه بر اثـرِ شـما نخواهم آمد، و لكن بدرود باش وبه‌حقيقت بدان كه چندان است كه سلطان مسعود چشم بر من افگند بيش شما مرا نبينيد. اين نامه‌هاى نيكو و مخاطبه‌هاى به افراط و بـه‌خط خويش فصل نبشتن و برادرم را حاجبى دادن همه فريب است و بر چون من مرد پوشيده نشود، وهمه دانه است تا به ميانهٔ دام رسم.

9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.