بریدهای از کتاب قلمرو خلافکاران اثر لی باردوگو
1403/12/18
صفحۀ 308
کز گفت:«مردم وقتی چلاقی رو میبینن که تو خیابون راه میره و به عصاش تکیه داده، چه حسی پیدا میکنن؟ دلشون میسوزه. حالا وقتی منو میبینن، چه حسی پیدا میکنن؟» ویلن لبخند زد:«فکر میکنن بهتره برن اونور خیابون».
کز گفت:«مردم وقتی چلاقی رو میبینن که تو خیابون راه میره و به عصاش تکیه داده، چه حسی پیدا میکنن؟ دلشون میسوزه. حالا وقتی منو میبینن، چه حسی پیدا میکنن؟» ویلن لبخند زد:«فکر میکنن بهتره برن اونور خیابون».
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.