بریده‌ای از کتاب مردی که می‌خندد اثر ویکتور هوگو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 306

کسی نمی‌داند روزگار برای ما چه خوابی دیده است.ژرفای پنهان زندگی هراسناک است.نفرت همیشه بسیار است و اندک نیست. هیولایی است که در کوچک ترین موجودات نیز باعظمت است. اگر موری هم از فیلی بیزار باشد ، جان فیل در خطر است...

کسی نمی‌داند روزگار برای ما چه خوابی دیده است.ژرفای پنهان زندگی هراسناک است.نفرت همیشه بسیار است و اندک نیست. هیولایی است که در کوچک ترین موجودات نیز باعظمت است. اگر موری هم از فیلی بیزار باشد ، جان فیل در خطر است...

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.