بریده‌ای از کتاب سیر عشق اثر آلن دوباتن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 132

استر مرتبا حدود ساعت دو صبح به اتاق خواب پدر و مادرش می رود،بین آن‌ها دراز می‌شکد و غر می‌زند که خواب بدی راجع یک اژدها دیده است.ضعف او باعث می‌شود آن ها احساس قدرت کنند‌.آرامشی را که او نیاز دارد،قدرت‌ آن‌ها می‌تواند فراهم کند.اگر آن اژدهای ابله جرئت کند و سروکله‌اش آن طرف‌ها پیدا شود،پدر و مادر او را خواهند کشت. آن‌ها او را تماشا می‌کنند که دوباره به خواب می‌رود و پلک‌هایش کمی می‌لرزد.پدر و مادر کمی بیدار می‌مانند‌آن ها به فکر فرو رفته‌اند،چون می‌دانند دختر کوچکشان باید بزرگ شود،آن‌ها را ترک کند،رنج بکشد،طرد شود و قلبش بشکند.او به جهان بیرون خواهد رفت،نیاز به قوت قلب خواهد داشت،اما از آن‌ها دور خواهد بود.سرانجام اژدهایی واقعی وجود خواهد داشت و مامان و بابا قادر نخواهند بود آن را نابود کنند.

استر مرتبا حدود ساعت دو صبح به اتاق خواب پدر و مادرش می رود،بین آن‌ها دراز می‌شکد و غر می‌زند که خواب بدی راجع یک اژدها دیده است.ضعف او باعث می‌شود آن ها احساس قدرت کنند‌.آرامشی را که او نیاز دارد،قدرت‌ آن‌ها می‌تواند فراهم کند.اگر آن اژدهای ابله جرئت کند و سروکله‌اش آن طرف‌ها پیدا شود،پدر و مادر او را خواهند کشت. آن‌ها او را تماشا می‌کنند که دوباره به خواب می‌رود و پلک‌هایش کمی می‌لرزد.پدر و مادر کمی بیدار می‌مانند‌آن ها به فکر فرو رفته‌اند،چون می‌دانند دختر کوچکشان باید بزرگ شود،آن‌ها را ترک کند،رنج بکشد،طرد شود و قلبش بشکند.او به جهان بیرون خواهد رفت،نیاز به قوت قلب خواهد داشت،اما از آن‌ها دور خواهد بود.سرانجام اژدهایی واقعی وجود خواهد داشت و مامان و بابا قادر نخواهند بود آن را نابود کنند.

21

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.