بریده‌ای از کتاب لاک وود و شرکا: پلکان ارواح اثر جاناتان استراود

بریدۀ کتاب

صفحۀ 155

«حرفم هنوز تموم نشده. هنوز خیلیش مونده. خیلی چیزای دیگه واسه گفتن دارم.» لاک‌وود مدتی طولانی مکث کرد. با اخم به من و بعد به بیرون پنجره نگاه کرد. بعد هم با کلافگی داد زد: «متأسفانه یادم رفت چی داشتم می‌گفتم. موضوع اینه: دیگه همچین کاری نکن. خیلی ازت نا امید شدم.»

«حرفم هنوز تموم نشده. هنوز خیلیش مونده. خیلی چیزای دیگه واسه گفتن دارم.» لاک‌وود مدتی طولانی مکث کرد. با اخم به من و بعد به بیرون پنجره نگاه کرد. بعد هم با کلافگی داد زد: «متأسفانه یادم رفت چی داشتم می‌گفتم. موضوع اینه: دیگه همچین کاری نکن. خیلی ازت نا امید شدم.»

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.