بریده‌ای از کتاب عقیل عقیل اثر محمود دولت آبادی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

آسمان را باید نگاه می‌کرد، آسمان دل بزرگی دارد. شب‌های بسیاری می‌توان در آن غوطه خورد. می‌توان ماهی کوچکی بود در آب‌هایی که عمق و کرانه‌شان پیدا نیست. می‌توان ذره‌ای گم بود. می‌توان خود را در پناه ستاره‌ای گم کرد. می‌توان خیال کرد. می‌توان گم بود. می‌توان خیال شد.

آسمان را باید نگاه می‌کرد، آسمان دل بزرگی دارد. شب‌های بسیاری می‌توان در آن غوطه خورد. می‌توان ماهی کوچکی بود در آب‌هایی که عمق و کرانه‌شان پیدا نیست. می‌توان ذره‌ای گم بود. می‌توان خود را در پناه ستاره‌ای گم کرد. می‌توان خیال کرد. می‌توان گم بود. می‌توان خیال شد.

13

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.