بریدهای از کتاب قصر سرخ اثر جون هور
1403/9/26
صفحۀ 93
هر سال تو روز به دنیا اومدنم منو اینجا احضار و جلوی مقامات سرزنشم میکنین هیچ وقت نمی تونم این روز رو تو آرامش بگذرونم. من پسر شمام ولی.... مکثی کرد تا خودش را آرام کند: ولی هرکاری هم یکنم نمیتونم راضی و خوشحالتون کنم یه پدر چطور میتونه انقدر از تنها پسرش نفرت داشته باشه و تحقیرش کنه؟
هر سال تو روز به دنیا اومدنم منو اینجا احضار و جلوی مقامات سرزنشم میکنین هیچ وقت نمی تونم این روز رو تو آرامش بگذرونم. من پسر شمام ولی.... مکثی کرد تا خودش را آرام کند: ولی هرکاری هم یکنم نمیتونم راضی و خوشحالتون کنم یه پدر چطور میتونه انقدر از تنها پسرش نفرت داشته باشه و تحقیرش کنه؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.