بریدهای از کتاب ایران بین دو کودتا اثر داريوش رحمانيان
1403/1/23
صفحۀ 181
...طول راه آهن سرتاسری ایران از بندر ترکمن تا بندر شاهپور نزدیک به ۱۴۰۰ کیلومتر دارای ۴۷۰۰ پل و ۲۲۴ تونل و تماماً با سرمایه داخلی که از انحصار دولتی بر قند و شکر و چند قلم کالای مصرفی دیگر به دست آمده بود -و بدون وام خارجی- ساخته شد. هزینه ساخت این طرح عظیم به تنهایی با همه سرمایهگذاریهای دیگر دوره رضاشاه در عرصههای صنعتی و عمرانی برابری میکرد و بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار (۳۰ میلیون لیره) بود. این هزینه سنگین از کیسه توده مردم ایران پرداخته شد و از نظر برخی از اقتصاددانان از نظر اقتصادی کاملاً نادرست و توجیهناپذیر بوده است. آرتور میلسپو -مستشار مالی امریکایی- چند سال پس از پایان مأموریت اولش در ایران در فروردین ۱۳۱۱ ش / آوریل ۱۹۳۲ در مصاحبه با روزنامه دیلی اکسپرس طرح مزبور را طرح «جنونآسای راهآهن» نامید و گفت که اجرای آن هیچگونه منافع اقتصادی، مالی و اجتماعی قابل توجهی را نوید نمیدهد. جولیان باری پر با این که ساخت راهآهن سرتاسری ایران را «یک شاهکار شگفتانگیز مهندسی» مینامد، اما بر این باور است که با توجه به هزینه ارزی کلان این طرح سنگین «راهآهن ایران نمونه کاملی از سرمایه گذاری نمایشی» است که بدون شک با هر معیار اقتصادی که سنجیده شود اجرای آن نادرست بوده است. کاتوزیان نیز طرح احداث راهآهن سرتاسری را از هر لحاظ اقتصادی «فاجعه آمیز» ارزیابی کرده است. جان فوران با تکیه بر تحلیلهای امثال بنانی، ویلبر ،کدی، کاتوزیان، عیساوی و ... احداث خط آهن سرتاسری -شمال - جنوب را به هدر دادن منابع و طرحی پرهزینه با پیامدهای ناگوار ارزیابی کرده است که توان صنعتی کشور را تحلیل برد «تورمزا بود، هدفهای اقتصادی نداشت و از هیچ یک از شهرهای عمده کشور [جز تهران] عبور نمیکرد، سطح زندگی عمومی را پایین میآورد چون هزینه آن از طریق مالیات قند و چای تأمین میشد». بیشتر منتقدان به این نکته اشاره میکنند که احداث این خط آهن اهداف سیاسی و نظامی داشت و با توجه به مسیر انتخاب شده از نظر اقتصادی معقول و به صرفه نبود...
...طول راه آهن سرتاسری ایران از بندر ترکمن تا بندر شاهپور نزدیک به ۱۴۰۰ کیلومتر دارای ۴۷۰۰ پل و ۲۲۴ تونل و تماماً با سرمایه داخلی که از انحصار دولتی بر قند و شکر و چند قلم کالای مصرفی دیگر به دست آمده بود -و بدون وام خارجی- ساخته شد. هزینه ساخت این طرح عظیم به تنهایی با همه سرمایهگذاریهای دیگر دوره رضاشاه در عرصههای صنعتی و عمرانی برابری میکرد و بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار (۳۰ میلیون لیره) بود. این هزینه سنگین از کیسه توده مردم ایران پرداخته شد و از نظر برخی از اقتصاددانان از نظر اقتصادی کاملاً نادرست و توجیهناپذیر بوده است. آرتور میلسپو -مستشار مالی امریکایی- چند سال پس از پایان مأموریت اولش در ایران در فروردین ۱۳۱۱ ش / آوریل ۱۹۳۲ در مصاحبه با روزنامه دیلی اکسپرس طرح مزبور را طرح «جنونآسای راهآهن» نامید و گفت که اجرای آن هیچگونه منافع اقتصادی، مالی و اجتماعی قابل توجهی را نوید نمیدهد. جولیان باری پر با این که ساخت راهآهن سرتاسری ایران را «یک شاهکار شگفتانگیز مهندسی» مینامد، اما بر این باور است که با توجه به هزینه ارزی کلان این طرح سنگین «راهآهن ایران نمونه کاملی از سرمایه گذاری نمایشی» است که بدون شک با هر معیار اقتصادی که سنجیده شود اجرای آن نادرست بوده است. کاتوزیان نیز طرح احداث راهآهن سرتاسری را از هر لحاظ اقتصادی «فاجعه آمیز» ارزیابی کرده است. جان فوران با تکیه بر تحلیلهای امثال بنانی، ویلبر ،کدی، کاتوزیان، عیساوی و ... احداث خط آهن سرتاسری -شمال - جنوب را به هدر دادن منابع و طرحی پرهزینه با پیامدهای ناگوار ارزیابی کرده است که توان صنعتی کشور را تحلیل برد «تورمزا بود، هدفهای اقتصادی نداشت و از هیچ یک از شهرهای عمده کشور [جز تهران] عبور نمیکرد، سطح زندگی عمومی را پایین میآورد چون هزینه آن از طریق مالیات قند و چای تأمین میشد». بیشتر منتقدان به این نکته اشاره میکنند که احداث این خط آهن اهداف سیاسی و نظامی داشت و با توجه به مسیر انتخاب شده از نظر اقتصادی معقول و به صرفه نبود...
0
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.