بریدهای از کتاب آبلوموف اثر ایوان آلکساندروویچ گنچاروف
1402/8/21
صفحۀ 99
در خانه که بود شنیده بود که رئیس اداره برای کارمندانش به منزله پدری روحانی است. به همین سبب بود که از مقام ریاست اداره تصویری خندان و بسیار پدرانه برای خود ساخته بود. او رئیسش را همچون پدری ثانی میدانست که آرزویی جز آن ندارد که تا میتواند، بجا یا بیجا، به کارمندانش پاداش دهد و نه فقط مدام در غم تأمين احتياجات آنهاست بلکه میخواهد لذت زندگی را به آنها بچشاند. ایلیا ایلیچ گمان میکرد که رئیس به قدری نگران حال کارمندان خویش است که از آنها میپرسد شب چطور خوابیدهاند یا چرا چشمانشان از برق نشاط خالی است و آیا سرشان درد نمیکند؟
در خانه که بود شنیده بود که رئیس اداره برای کارمندانش به منزله پدری روحانی است. به همین سبب بود که از مقام ریاست اداره تصویری خندان و بسیار پدرانه برای خود ساخته بود. او رئیسش را همچون پدری ثانی میدانست که آرزویی جز آن ندارد که تا میتواند، بجا یا بیجا، به کارمندانش پاداش دهد و نه فقط مدام در غم تأمين احتياجات آنهاست بلکه میخواهد لذت زندگی را به آنها بچشاند. ایلیا ایلیچ گمان میکرد که رئیس به قدری نگران حال کارمندان خویش است که از آنها میپرسد شب چطور خوابیدهاند یا چرا چشمانشان از برق نشاط خالی است و آیا سرشان درد نمیکند؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.