بریده‌ای از کتاب مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 40

ما، قبل از این کوچِ به اجبار، قدرِ باغ‌های بزرگ، آسمانِ سراسرْ پوشیده از ابرهای باران‌زا، چشمه‌های خُنکِ پرخروش، و نان‌های برشته‌ی تازه از تنور درآمده را هیچ، هیچ نمی‌دانستیم؛ امّا حال، قدرِ یک تازه‌نهال، یک لکّه ابر، یک کاسه آبِ نیم‌شور، و تکّه‌یی نان خشک را بسیار بسیار می‌دانیم. از «مصلحت خدا» می‌پرسیدی، این است؛ از «اختیارِ مُلّا» می‌پرسیدی، باز هم این: ایستادن بر سرِ حرفِ حق، از «اراده به توکّل» ما سرچشمه می‌گیرد، باز شدنِ هزار چشمه‌ی آگاهی، از اراده‌ی خـداونـد.

ما، قبل از این کوچِ به اجبار، قدرِ باغ‌های بزرگ، آسمانِ سراسرْ پوشیده از ابرهای باران‌زا، چشمه‌های خُنکِ پرخروش، و نان‌های برشته‌ی تازه از تنور درآمده را هیچ، هیچ نمی‌دانستیم؛ امّا حال، قدرِ یک تازه‌نهال، یک لکّه ابر، یک کاسه آبِ نیم‌شور، و تکّه‌یی نان خشک را بسیار بسیار می‌دانیم. از «مصلحت خدا» می‌پرسیدی، این است؛ از «اختیارِ مُلّا» می‌پرسیدی، باز هم این: ایستادن بر سرِ حرفِ حق، از «اراده به توکّل» ما سرچشمه می‌گیرد، باز شدنِ هزار چشمه‌ی آگاهی، از اراده‌ی خـداونـد.

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.