بریده‌ای از کتاب کلیدر؛ جلد اول و دوم اثر محمود دولت آبادی

نوید نظری

نوید نظری

7 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 116

اکنون دو حریف برابر هم‌ بودند. گلم محمد پیش می‌خزید و قره ایستاده و خیره بود. مارال در چشم‌‌های اسب‌ش دیکه داری هوری می‌شود. نگاه اسب دم به دم دگرگون می‌شد، پره بینی‌ها می‌پریدند، بال می می‌زدند. دو پا مانده که مرد برسد، اسب سم از خاک برکند و روی دو پای پسین راست شد. گردن خمیده ترخت گرفت شیهه سر داد. مرد واپس نزد، پیش پرید و دست به سوی لگام برد.اسب در دم به دور خویش درپیچید و تن تاب داد. مارگونه به خم و تاب درآمد و پای پراند! گل‌محمد، تن فرش خاک کرد، درغلتید، دست و پای جمع کرد، از جای جهید، به دور اسب بی‌تاب به چرخ‌ آمد و رودررویش، آماده به خیز ایستاد. چنگ در چنگ، همال دو ببر. اسب راست شد؛ سم‌کوب پاهای پیشین، ماری دم‌فرونشانده در زمین! سم‌ها به گونه دوسنگ فرازآمده بر کناره گوش‌ها. اینک کوبش! چابک و چیره به خود، گل‌محمد، از ضربرس بدر پرید.

اکنون دو حریف برابر هم‌ بودند. گلم محمد پیش می‌خزید و قره ایستاده و خیره بود. مارال در چشم‌‌های اسب‌ش دیکه داری هوری می‌شود. نگاه اسب دم به دم دگرگون می‌شد، پره بینی‌ها می‌پریدند، بال می می‌زدند. دو پا مانده که مرد برسد، اسب سم از خاک برکند و روی دو پای پسین راست شد. گردن خمیده ترخت گرفت شیهه سر داد. مرد واپس نزد، پیش پرید و دست به سوی لگام برد.اسب در دم به دور خویش درپیچید و تن تاب داد. مارگونه به خم و تاب درآمد و پای پراند! گل‌محمد، تن فرش خاک کرد، درغلتید، دست و پای جمع کرد، از جای جهید، به دور اسب بی‌تاب به چرخ‌ آمد و رودررویش، آماده به خیز ایستاد. چنگ در چنگ، همال دو ببر. اسب راست شد؛ سم‌کوب پاهای پیشین، ماری دم‌فرونشانده در زمین! سم‌ها به گونه دوسنگ فرازآمده بر کناره گوش‌ها. اینک کوبش! چابک و چیره به خود، گل‌محمد، از ضربرس بدر پرید.

43

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.