بریدهای از کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن اثر بهزاد دانشگر
1403/1/8
صفحۀ 210
بهترین حالت در دانش بنیان، جایی است که خودت را بازخوانی میکنی و شناخت تازهای از خودت پیدا میکنی. چون گاهی کار توی دانش بنیان این قدر جدی است و امکانات نداری که نزدیکترین آدمهای کنار دستت هم باورت نمیکنند. این سختیها باعث میشود با حس و انرژی بیشتری کار کنی. ما وقتی وارد دانش بنیان شدیم، همین حال را داشتیم؛ به خصوص که رهبر آن چند سال را نامگذاریهایی کردند که سمت و سوی اقتصادی و بعدها اقتصاد مقاومتی داشت. هر چقدر آمدیم جلوتر دیدیم اصلاً اقتصاد مقاومتی یعنی همین. دانش بنیان در نگاه درستش، به تو این نیرو و انرژی را میدهد، يا وادارت میکند که با توجه به امکانات و ظرفیتهایت راههای جدیدی را کشف کنی برای حل یک مسئله. امروز ما در شرایطی هستیم که تنها راه نجاتمان همین اقتصاد مقاومتی است. تا همین چند وقت قبل بحث اقتصاد اسلامی هم داغ بود. مرتب برایش کنفرانس میگذاشتند و درباره باید و نبایدش حرف میزدند. همیشه هم این دعوا بوده که اسلام دستگاه اقتصادی خاصی دارد یا نه. به نظر من اقتصاد مقاومتی جهت کاربردی اقتصاد اسلامی هم هست. با رویکرد اقتصاد مقاومتی است که میتوانیم هم مقاومت کنیم و دوام بیاوریم و هم خارج از قیل و قالهای موجود، حرکت کنیم برای فهم اقتصاد اسلامی. سادهترین سطحش این است که الان بچههای ما و خیلی از مهندسهایمان با همین انگیزههای دینی است که از انگیزههای مالی و سطحی عبور میکنند و به سطح عمیقتری از کار میرسند؛ مثل همین که میگوییم اینجا کار جهادی است و هر قطره عرق تو این قدر ثواب دارد یا برای اعتلای آرمانهای دینیات، برای کمک کردن به مؤمنان تلاش میکنی و خدا از تو بیشتر راضی میشود. این روحیه است که نمیگذارد بروی دنبال منفعت طلبی و کاسبکاری و کمکت میکند مقاومت کنی. در برابر آن روحیه سودانگارانه و منفعت طلبانه، این روحیه جهادی و روحیه اسلامی و توکل است که به تو این انگیزه را میدهد که اقتصاد مقاومتی را جدیتر بگیری؛ ولی به نظرم درستش این است که در دنیای آینده، فقط با این نگاه دینی است که میتوانی رشد و حرکت کنی؛ چون دنیای آینده دنیای دین و معنویت است. دنیای نگاه شیعی به عالم است. پس در آن دنیا حتی حرکت اقتصادیات هم باید سویه دینی داشته باشد. وقتی میگوییم رنگ دینی داشته باشد، منظورم برگزاری نماز جماعت یا نوشتن حدیث در کارگاه نیست. اینها هم خوباند. اینها هم به کار برکت میدهند؛ ولی رنگ دینی در کار اقتصادی به نظر من یعنی اینکه نیتت کسب پول یا رشد سرمایه نباشد. حواست باشد بخشی از خواست الهی برای مشغول کردن انسانها به کار و شغل این بوده که نیازهای یکدیگر را تأمین کنند. در چنین فهم و باوری، عالیترین نیت، خدمت به بندگان خداست. این طوری تو به دنبال کار یا تولید محصولی نیستی که سود بیشتری برایت داشته باشد. به دنبال کاری میروی یا تولیدی را انتخاب میکنی که بتواند خدمت بیشتری به مردمت بکند.
بهترین حالت در دانش بنیان، جایی است که خودت را بازخوانی میکنی و شناخت تازهای از خودت پیدا میکنی. چون گاهی کار توی دانش بنیان این قدر جدی است و امکانات نداری که نزدیکترین آدمهای کنار دستت هم باورت نمیکنند. این سختیها باعث میشود با حس و انرژی بیشتری کار کنی. ما وقتی وارد دانش بنیان شدیم، همین حال را داشتیم؛ به خصوص که رهبر آن چند سال را نامگذاریهایی کردند که سمت و سوی اقتصادی و بعدها اقتصاد مقاومتی داشت. هر چقدر آمدیم جلوتر دیدیم اصلاً اقتصاد مقاومتی یعنی همین. دانش بنیان در نگاه درستش، به تو این نیرو و انرژی را میدهد، يا وادارت میکند که با توجه به امکانات و ظرفیتهایت راههای جدیدی را کشف کنی برای حل یک مسئله. امروز ما در شرایطی هستیم که تنها راه نجاتمان همین اقتصاد مقاومتی است. تا همین چند وقت قبل بحث اقتصاد اسلامی هم داغ بود. مرتب برایش کنفرانس میگذاشتند و درباره باید و نبایدش حرف میزدند. همیشه هم این دعوا بوده که اسلام دستگاه اقتصادی خاصی دارد یا نه. به نظر من اقتصاد مقاومتی جهت کاربردی اقتصاد اسلامی هم هست. با رویکرد اقتصاد مقاومتی است که میتوانیم هم مقاومت کنیم و دوام بیاوریم و هم خارج از قیل و قالهای موجود، حرکت کنیم برای فهم اقتصاد اسلامی. سادهترین سطحش این است که الان بچههای ما و خیلی از مهندسهایمان با همین انگیزههای دینی است که از انگیزههای مالی و سطحی عبور میکنند و به سطح عمیقتری از کار میرسند؛ مثل همین که میگوییم اینجا کار جهادی است و هر قطره عرق تو این قدر ثواب دارد یا برای اعتلای آرمانهای دینیات، برای کمک کردن به مؤمنان تلاش میکنی و خدا از تو بیشتر راضی میشود. این روحیه است که نمیگذارد بروی دنبال منفعت طلبی و کاسبکاری و کمکت میکند مقاومت کنی. در برابر آن روحیه سودانگارانه و منفعت طلبانه، این روحیه جهادی و روحیه اسلامی و توکل است که به تو این انگیزه را میدهد که اقتصاد مقاومتی را جدیتر بگیری؛ ولی به نظرم درستش این است که در دنیای آینده، فقط با این نگاه دینی است که میتوانی رشد و حرکت کنی؛ چون دنیای آینده دنیای دین و معنویت است. دنیای نگاه شیعی به عالم است. پس در آن دنیا حتی حرکت اقتصادیات هم باید سویه دینی داشته باشد. وقتی میگوییم رنگ دینی داشته باشد، منظورم برگزاری نماز جماعت یا نوشتن حدیث در کارگاه نیست. اینها هم خوباند. اینها هم به کار برکت میدهند؛ ولی رنگ دینی در کار اقتصادی به نظر من یعنی اینکه نیتت کسب پول یا رشد سرمایه نباشد. حواست باشد بخشی از خواست الهی برای مشغول کردن انسانها به کار و شغل این بوده که نیازهای یکدیگر را تأمین کنند. در چنین فهم و باوری، عالیترین نیت، خدمت به بندگان خداست. این طوری تو به دنبال کار یا تولید محصولی نیستی که سود بیشتری برایت داشته باشد. به دنبال کاری میروی یا تولیدی را انتخاب میکنی که بتواند خدمت بیشتری به مردمت بکند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.