بریده‌ای از کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسوندسن

Kowsar

Kowsar

1403/3/23

بریدۀ کتاب

صفحۀ 30

تنهایی مطلق شاید بدترین مجازاتی باشد که بر ما تحمیل می شود. هر لذتی که جدا از دوستان می بریم بی رمق می شود، و هر دردی در تنهایی شدید تر و غیر قابل تحمل تر می‌شود. هر احساسی که ما را بر می انگیزاند، غرور باشد یا جاه طلبی یا حرص یا کنجکاوی یا انتقام یا شهوت، فرقی نمی کند، اصل جانبخش همهٔ آنها همراهی است. بر فرض، اگر همهٔ نیروها و عناصر طبیعت دست به دست هم بدهند تا در خدمت و فرمان یک نفر باشند، اگر خورشید هم به فرمان این یک نفر بر آید و فرو رود، اگر دریاها و رودها به میل او بخروشند و جاری شوند، و اگر زمین به خودی خود همهٔ خواسته ها و مایحتاج مطلوب او را فراهم آورد، باز او درمانده و بیچاره خواهد بود تا زمانی که دست کم یک نفر را داشته باشد که شادی اش را با او قسمت کند و از احترام و دوستی او برخوردار شود.

تنهایی مطلق شاید بدترین مجازاتی باشد که بر ما تحمیل می شود. هر لذتی که جدا از دوستان می بریم بی رمق می شود، و هر دردی در تنهایی شدید تر و غیر قابل تحمل تر می‌شود. هر احساسی که ما را بر می انگیزاند، غرور باشد یا جاه طلبی یا حرص یا کنجکاوی یا انتقام یا شهوت، فرقی نمی کند، اصل جانبخش همهٔ آنها همراهی است. بر فرض، اگر همهٔ نیروها و عناصر طبیعت دست به دست هم بدهند تا در خدمت و فرمان یک نفر باشند، اگر خورشید هم به فرمان این یک نفر بر آید و فرو رود، اگر دریاها و رودها به میل او بخروشند و جاری شوند، و اگر زمین به خودی خود همهٔ خواسته ها و مایحتاج مطلوب او را فراهم آورد، باز او درمانده و بیچاره خواهد بود تا زمانی که دست کم یک نفر را داشته باشد که شادی اش را با او قسمت کند و از احترام و دوستی او برخوردار شود.

22

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.