بریدهای از کتاب عشق پیچیده اثر آنا هوانگ
1404/4/12
صفحۀ 111
قفسه سینم درد می کرد، اگر مشکل من نبودم، چرا این اتفاق ها برای من می افتاد؟ سعی کردم آدم خوبی باشم. یه دختر خوب، یه دوست خوب ... اما مهم نیست که چقدر تلاش کردم، اخرش من همیشه آسیب دیدم.
قفسه سینم درد می کرد، اگر مشکل من نبودم، چرا این اتفاق ها برای من می افتاد؟ سعی کردم آدم خوبی باشم. یه دختر خوب، یه دوست خوب ... اما مهم نیست که چقدر تلاش کردم، اخرش من همیشه آسیب دیدم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.