بریده‌ای از کتاب خورشید رو به غروب اثر اوسامو دازایی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 87

وقتی وانمود می کردم که در نوشتن عاجزم مردم می گفتند که در نوشتن عاجزم. وقتی مثل دروغگو ها رفتار میکردم، دروغگو خطابم میکردند. وقتی مثل یک آدم پولدار رفتار میکردم شروع میکردند به شایعه پراکنی درمورد اینکه من آدم پولداری هستم. وقتی وانمود میکردم آدم بی تفاوتی هستم، مرا جزو آدم های بی تفاوت طبقه بندی میکردند، اما وقتی ناخوداگاه از درد ناله میکردم، چون واقعا درد داشتم شروع میکردند به شایعه پراکنی درمورد اینکه دارم تظاهر میکنم.

وقتی وانمود می کردم که در نوشتن عاجزم مردم می گفتند که در نوشتن عاجزم. وقتی مثل دروغگو ها رفتار میکردم، دروغگو خطابم میکردند. وقتی مثل یک آدم پولدار رفتار میکردم شروع میکردند به شایعه پراکنی درمورد اینکه من آدم پولداری هستم. وقتی وانمود میکردم آدم بی تفاوتی هستم، مرا جزو آدم های بی تفاوت طبقه بندی میکردند، اما وقتی ناخوداگاه از درد ناله میکردم، چون واقعا درد داشتم شروع میکردند به شایعه پراکنی درمورد اینکه دارم تظاهر میکنم.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.