بریده‌ای از کتاب پاییز آمد؛ خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی اثر گلستان جعفریان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 47

هفده سال داشتم در بهار زندگی ام بودم اوایل انقلاب ساده بودن زندگی در رفتار و کلام امام و فلسفه فکری ایشان وجود تشنه و در جست و جوی معنای مرا سیراب می‌کرد و اشتیاقم را برای زندگی کردن با این سبک و سیاق بالا میبرد تا جایی که حتی غذایی که می خوردم فقط به نیت سیر شدن و بالا بردن توان جسمی ام نبود بلکه فکر میکردم غذا خوردن باید به من نیرو بدهد برای رشد تفکر و اعتقاداتم و انسان بهتر بودن.

هفده سال داشتم در بهار زندگی ام بودم اوایل انقلاب ساده بودن زندگی در رفتار و کلام امام و فلسفه فکری ایشان وجود تشنه و در جست و جوی معنای مرا سیراب می‌کرد و اشتیاقم را برای زندگی کردن با این سبک و سیاق بالا میبرد تا جایی که حتی غذایی که می خوردم فقط به نیت سیر شدن و بالا بردن توان جسمی ام نبود بلکه فکر میکردم غذا خوردن باید به من نیرو بدهد برای رشد تفکر و اعتقاداتم و انسان بهتر بودن.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.