به برخی از گروه ها افراد انقلابی و تلاش هایشان که فکر میکنم جای خالی یک عنصر مهم را میبینیم: دیدگاه تمدنی؛ این امر باعث میشود که اکثر برنامه ریزی های موجود کوتاه مدت و بدون توجه به نیاز های اساسی جامعه باشد این نگاه در میان مسئولین و دولت مردان ما هم کمتر به چشم میخورد
گاهی دلم برای رهبری میسوزد، به تاریخ سخنرانی هایشان در خصوص تمدن سازی که دقت کنید رهبری مجبور بوده اند که برای کسانی که دغدغه ای برای این امر ندارند از تمدن سازی بگویند. شاید برای یک مدیر مجموعه انسانی چیزی از این سخت تر نباشد که آرمان های بزرگی داشته باشد با کارگزارانی کوته بین یا با توان اجرایی کم
اما زمانی که خطاب به جوانان و دانشجویان گفته میشود امید بیشتری برای تحقق آن وجود دارد. هنوز امید هست که جوانان پا به عرصه علوم انسانی اسلامی بگذارند تا جامعه دانشگاه انسان سازی شود نه این که تک و توک انسان تراز در جامعه پیدا شود.
علوم انسانی ریل تمدن سازی ست، دین توان پاسخگویی به نیاز امروز بشر را دارد در صورتی که با ابزار های علوم انسانی بتوان امکان پاسخگویی را فراهم کرد. قلمرو دین در همه اموری ست که زمینه هدایت بشر را فراهم میکند اما قرار نیست ادعا کنیم تمامی نیاز های بشر به صورت مستقیم در آیات و روایات موجود است بلکه باید مبانی و اهداف آن با اسلام همخوانی داشته باشد.
هدف انقلاب ۵۷ چه بود؟ آیا تنها انقلاب اقتصادی بود که به هدف کنار زدن ثروتمندان و زدودن فقر رقم خورد؟ خیر اسناد باقی مانده از اهداف انقلابیون، همچنین حضور اقشار مختلف این را نشان نمیدهد.
آیا انقلابی ضد امپریالیستی یا انقلابی معنویت خواهانه بود؟ هر دو هدف زیر مجموعه اهداف انقلاب قرار میگیرد اما در یک کلمه میتوان گفت انقلاب ایران، انقلابی اسلامی بود اگر مقابله با استبداد و مقابله با استعمار و... جزو اهداف انقلاب قرار میگیرد به جهت ضدیت اسلام با این مسائل است.
چرا انقلاب اسلامی پیروز شده و باقی مانده است؟
انقلاب اسلامی به جهت شعار های فطری که برای همه انسان ها قابل پذیرش است و رهبری الهی با انگیزه های الهی و همبستگی مردمی پیروز شده کاهش هر کدام از این مولفهها انقلاب را از مسیرش دور میکند.
در بخشی از کتاب به معیار های بررسی دستاورد ها همچنین دستاورد های انقلاب اسلامی پرداخته میشود و البته نکته جالبی در خصوص دستاوردهای معنوی گفته میشود این که در جهان موج ضدیت با دین و معنویت وجود داشته است حتی ایران توانسته باشد با مقاومت در برابر این موج سرعت دینگریزی را کاهش داده باشد رشد محسوب میشود اما شرایط بهتر از این تصور است این گزاره را میتوان با افزایش مساجد و مراسمات مذهبی و گسترش فرهنگ زیارت و اعتکاف و... نسبت به دوره پهلوی نشان داد
همچنین در بخش دستاوردها باید با توجه به موانع و شرایط موجود، تفاوت رتبه ایران در بین کشور های جهان در موضوعات مختلف را مورد بررسی قرار داد.
تمدن اسلامی ممکن است؟ آیا قابلیت مدیریت در عصر جدید را دارد؟ اگر ممکن است چرا در این ۴۰ سال رقم نخورده است؟ چرا تمدن غرب از ما جلو تر است؟
امکان تمدن اسلامی را در تاریخ اسلام باید جستجو کرد که این تمدن در قرن های متمادی در قلمرو های متعدد وجود داشته، در عصر جدید هم با توجه به ثابت بودن فطرت بشر همچنین انعطاف پذیر بودن اسلام در عصر های مختلف اسلام قابلیت مدیریت را داراست. ۴۰ سال نیز مدت طولانی برای تحولات تمدنی نیست بلکه تمدن روند طولانی مدتی ست. و غرب نیز با توجه به سابقه تمدنی خود طبیعی ست که مدتی از ما جلو تر باشد اما زمانی که تمدن سازی اسلامی رخ دهد قابلیت مقابله با این تمدن را ندارد.
رشد تمدن غرب با عوامل متعددی همراه بوده است: از جمله رشد دریا نوردی و کشف قاره های متعدد و غارت اموال و به بردگی گرفتن و آواره کردن ساکنان حقیقی مناطق
کشفیات علمی و اختراعات و فناوری های مهم هم باعث این رشد بوده است که در کشور ما علم را مخالفت با علوم دینی قلمداد میکنند هرچند که مقایسه اسلام و مسیحیت در این موضوع امر صحیحی نیست.
اصلاحات اجتماعی در دوره رنسانس از عوامل گذار به تمدن کنونی غرب است باید به زمینه های فکری آن نیز پرداخت که تمدن غرب با نگاه مادی خود،انسان و خواسته هایش را محور جهان میپندارد به همین دلیل در سیایست به نظام دموکراسی و در اقتصاد به لیبرالیسم میرسد (این توضیحات در این کتاب نیست.)
با چشم انداز و الگویی که رهبری برای جوان تعیین میکنند باید تلاش مان را چند برابر کنیم تا نگاه تمدنی داشته باشیم و برنامه ریزی بلند مدت انجام دهیم و علوم مفیدی که برای تمدن سازی مهم است را کسب کنیم و امید خودسازی را فراموش نکنیم.