بریده‌ای از کتاب حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس اثر فاطمه سادات میرعالی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 90

دست‌هایم را رو به آسمان گرفتم و گفتم: خدایا، تو را به آبروی حضرت ابوالفضل بهم توان بده. نذار از خونی که در راه تو ریخته شده فرار کنم. پ.ن: هنگامی که از خون می‌ترسیدم.

دست‌هایم را رو به آسمان گرفتم و گفتم: خدایا، تو را به آبروی حضرت ابوالفضل بهم توان بده. نذار از خونی که در راه تو ریخته شده فرار کنم. پ.ن: هنگامی که از خون می‌ترسیدم.

25

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.