بریدۀ کتاب

suny

suny

1403/4/31

اقیانوسی در ذهن
بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

دوشنبه صبح، مثل یک باران خُنک کانزاسی توی یک روز داغ و مرطوب از راه رسید. بهتر است بگویم چه خوب که رسید، چون حالا حداقل یک برنامه داشتم. میدانستم اول تاریخ داریم و بعدش لاتین، انگلیسی و ریاضی. علوم و فیزیک هم می ماندند برای بعد از ظهر. فهمیدم اگر از قبل بدانم چه اتفاقی قرار است بیفتد، شاید خودم را پیدا کنم. همان چیزی که به شدت بهش نیاز داشتم؛ پیدا شدن.

دوشنبه صبح، مثل یک باران خُنک کانزاسی توی یک روز داغ و مرطوب از راه رسید. بهتر است بگویم چه خوب که رسید، چون حالا حداقل یک برنامه داشتم. میدانستم اول تاریخ داریم و بعدش لاتین، انگلیسی و ریاضی. علوم و فیزیک هم می ماندند برای بعد از ظهر. فهمیدم اگر از قبل بدانم چه اتفاقی قرار است بیفتد، شاید خودم را پیدا کنم. همان چیزی که به شدت بهش نیاز داشتم؛ پیدا شدن.

26

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.