بریده‌ای از کتاب دلم بدجور زندگی کردن می خواهد براساس یادداشت های آنتوان چخوف اثر کورین ژورسکو

روشنا

روشنا

1402/7/27

بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

فقط یک چیز مرا دلسرد کرد: چرا خودت را این‌طور توصیف کردی: «برادر نادان و ناچیزت» تو حس می‌کنی نادانی؟ برادر عزیزم، همه شبیه هم نیستند. می‌دانی در برابر چه چیز و چه کسی نادان هستی؟ در برابر خداوند، یا در برابر زیبایی، طبیعت، اما نه در برابر مردم. در میان مردم باید شان خود را حفظ کرد. تو یک آدم پست نیستی، یک مرد شریف و پاکی! پس به شرافت خودت احترام بگذار و بدان که شریف بودن جهالت نیست‌. خضوع و حس نادانی را با هم اشتباه نگیر.

فقط یک چیز مرا دلسرد کرد: چرا خودت را این‌طور توصیف کردی: «برادر نادان و ناچیزت» تو حس می‌کنی نادانی؟ برادر عزیزم، همه شبیه هم نیستند. می‌دانی در برابر چه چیز و چه کسی نادان هستی؟ در برابر خداوند، یا در برابر زیبایی، طبیعت، اما نه در برابر مردم. در میان مردم باید شان خود را حفظ کرد. تو یک آدم پست نیستی، یک مرد شریف و پاکی! پس به شرافت خودت احترام بگذار و بدان که شریف بودن جهالت نیست‌. خضوع و حس نادانی را با هم اشتباه نگیر.

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.