بریده‌ای از کتاب اول شخص مفرد اثر هاروکی موراکامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 35

"بِرد گفت: مرگ همیشه ناگهانی سر می‌رسه. اما عجله‌ای هم نداره. مثل جمله‌های زیبایی که به ذهن آدم می‌رسه. لحظه‌ای می‌مونند، ولی می‌تونند تا ابد کش بیان. به وسعت ساحل شرقی تا ساحل غربی-یا حتی تا خودِ بی‌نهایت. مفهوم زمان در مرگ گم شده. به این معنا، شاید حتی زمانی هم که زنده بودم، مُرده بودم. ولی باز خودِ مرگ خوردکننده است. هر چی تا اون زمان وجود داشته، یهو به کل ناپدید می‌شه. هیچ‌و‌پوچ میشه. در تجربه‌ی من، اون وجود من بودم."

"بِرد گفت: مرگ همیشه ناگهانی سر می‌رسه. اما عجله‌ای هم نداره. مثل جمله‌های زیبایی که به ذهن آدم می‌رسه. لحظه‌ای می‌مونند، ولی می‌تونند تا ابد کش بیان. به وسعت ساحل شرقی تا ساحل غربی-یا حتی تا خودِ بی‌نهایت. مفهوم زمان در مرگ گم شده. به این معنا، شاید حتی زمانی هم که زنده بودم، مُرده بودم. ولی باز خودِ مرگ خوردکننده است. هر چی تا اون زمان وجود داشته، یهو به کل ناپدید می‌شه. هیچ‌و‌پوچ میشه. در تجربه‌ی من، اون وجود من بودم."

7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.