بریدۀ کتاب

suny

suny

1403/6/1

اقیانوسی در ذهن
بریدۀ کتاب

صفحۀ 220

پی می‌دانست که باید صبر کند و نباید دردش را رها کند؛ دردی که بخشی از خودش شده بود. بدون آن درد، او چه کسی بود؟ این فکر او را ترساند. پس او هم مانند اشباح نیم زنده و نیم مرده‌ی دیگر، شروع کرد به پرسه زدن در راهروهای دخمه.

پی می‌دانست که باید صبر کند و نباید دردش را رها کند؛ دردی که بخشی از خودش شده بود. بدون آن درد، او چه کسی بود؟ این فکر او را ترساند. پس او هم مانند اشباح نیم زنده و نیم مرده‌ی دیگر، شروع کرد به پرسه زدن در راهروهای دخمه.

23

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.