بریدۀ کتاب

بی خیال: زندگینامه و خاطرات شهید علی حیدری
بریدۀ کتاب

صفحۀ 9

به خانواده خیلی اهمیت می‌داد.وقتی می‌گفت مادرم گفته فلان ساعت بیا، سر ساعت می‌رفت. با اکراه هم نمی‌رفت. با علاقه می‌رفت. وقتی از مادرش یاد می‌کرد عشق در آن موج می‌زد. به رضایت آن‌ها خیلی اهمیت می‌داد.

به خانواده خیلی اهمیت می‌داد.وقتی می‌گفت مادرم گفته فلان ساعت بیا، سر ساعت می‌رفت. با اکراه هم نمی‌رفت. با علاقه می‌رفت. وقتی از مادرش یاد می‌کرد عشق در آن موج می‌زد. به رضایت آن‌ها خیلی اهمیت می‌داد.

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.