بریده‌ای از کتاب شش کلاغ اثر لی باردوگو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 149

کز به پشتی صندلیش تکیه داد:«آیون ترین راه برای دزدیدن کیف یه نفر چیه؟» اینژ گفت:«خنجر بزاری رو گلوش ؟» جسپر گفت:«تفنگو بزاری پشت گردنش؟» نینا گفت:«زهر بریزی تو فنجونش ؟» ماتیاس حیرت زده گفت:«عجب آدمای مزخرفی هستین!»

کز به پشتی صندلیش تکیه داد:«آیون ترین راه برای دزدیدن کیف یه نفر چیه؟» اینژ گفت:«خنجر بزاری رو گلوش ؟» جسپر گفت:«تفنگو بزاری پشت گردنش؟» نینا گفت:«زهر بریزی تو فنجونش ؟» ماتیاس حیرت زده گفت:«عجب آدمای مزخرفی هستین!»

41

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.