بریدهای از کتاب غروب جلال اثر سیمین دانشور
1403/12/21
صفحۀ 26
در داشبورد ماشین، در جیبش و روی میز کنار تختش همیشه دفترچه و مدادی آماده داشت و آنچه به ذهنش میرسید، یا آنچه مصاحبانش میگفتند و جالب مینمود یادداشت میکرد.
در داشبورد ماشین، در جیبش و روی میز کنار تختش همیشه دفترچه و مدادی آماده داشت و آنچه به ذهنش میرسید، یا آنچه مصاحبانش میگفتند و جالب مینمود یادداشت میکرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.