بریده‌ای از کتاب خاکسپاری دوم بانوی مرگ اثر نیما اکبرخانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 15

برادرش خدمه ناوچه بود؛ جایی که هیچ رقیب و تهدیدی نداشت. نیروی دریایی حتی احتمال سقوط مثل هواپیما را هم نداشت. اما همان روز هـای اول حمله به جنوب لبنان موشک خورده بود؛ یک کروز ضدّ کشتیِ بزرگِ ساحل‌پرتاپ. کروزی آن قدر قوی که ناوچه را از کمر دریده بود و همان جا غرغش کرده بود. کروز آن قدر سریع بود که کشتی جنگی فرانسوی‌ساز بر خلاف ادعای سازنده‌اش هیچ کاری در برابرش نتوانسته بود بکند؛ حتی هشداری هم به خدمه نداده بود.

برادرش خدمه ناوچه بود؛ جایی که هیچ رقیب و تهدیدی نداشت. نیروی دریایی حتی احتمال سقوط مثل هواپیما را هم نداشت. اما همان روز هـای اول حمله به جنوب لبنان موشک خورده بود؛ یک کروز ضدّ کشتیِ بزرگِ ساحل‌پرتاپ. کروزی آن قدر قوی که ناوچه را از کمر دریده بود و همان جا غرغش کرده بود. کروز آن قدر سریع بود که کشتی جنگی فرانسوی‌ساز بر خلاف ادعای سازنده‌اش هیچ کاری در برابرش نتوانسته بود بکند؛ حتی هشداری هم به خدمه نداده بود.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.