بریده‌ای از کتاب بازشناختن غریبه اثر ایزابلا حماد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 18

ارسطو لحظه‌ای را که شخصیتی در قصه به حقیقتِ ماجرا پی می‌بَرد «آناگوریسیس» نامید؛ همان لحظه‌ای که معمولاً پیرنگ به سوی آن پیش می‌رود و رمز و رازِ قصه حول آن شکل می‌گیرد.

ارسطو لحظه‌ای را که شخصیتی در قصه به حقیقتِ ماجرا پی می‌بَرد «آناگوریسیس» نامید؛ همان لحظه‌ای که معمولاً پیرنگ به سوی آن پیش می‌رود و رمز و رازِ قصه حول آن شکل می‌گیرد.

33

4

(0/1000)

نظرات

آناگنوریسیس یا بازشناخت « چنانکه از نامش پیداست تغییری است از ناآگاهی به آگاهی... عالی‌ترین نوع بازشناخت با دگرگونی همراه می‌شود.»
ارسطو آناگنوریسیس را چنین توصیف می‌کند: حرکت از ندانستن به دانستن. وقتی شخصیتی در قصه به حقیقتِ وضعیتی که در آن است یا به هویت راستینِ خودش یا کسی پی می‌برد، جهانِ متن برای شخصیت قصه و در نتیجه برای مخاطبش لحظه‌ای فهمیدنی می‌شود.

0