بریدهای از کتاب سفر کوانتومی وال تنها اثر سیدایمان سرورپور
1402/4/23
صفحۀ 33
هر چقدر تلاش کنی که محبوب تر باشی و جوری رفتار کنی که از بیرون همه دوسِت داشته باشن، انگار از درون تنها و تنهاتر میشی، انگار آروم آروم تبدیل به دو شخصیت میشی؛ یکی اونی که خودش رو به همه نشون میده، با اعتماد به نفس لبخند میزنه و قوی به نظر میرسه و دیگری اونی که در تنهایی خودش رو بغل میکنه و زخم هاش رو میشماره. انگار حد وسطی بین این دو وجود نداره. بیرون هر چی سروصدا بیشتر باشه، انگار قلبت از درون با بغضی نفسگیر، ساکتتره. انگار هر چی بیشتر به صداهای گمراه کننده بیرونی گوش بسپاری، کمتر صدای درونت به گوش میرسه.
هر چقدر تلاش کنی که محبوب تر باشی و جوری رفتار کنی که از بیرون همه دوسِت داشته باشن، انگار از درون تنها و تنهاتر میشی، انگار آروم آروم تبدیل به دو شخصیت میشی؛ یکی اونی که خودش رو به همه نشون میده، با اعتماد به نفس لبخند میزنه و قوی به نظر میرسه و دیگری اونی که در تنهایی خودش رو بغل میکنه و زخم هاش رو میشماره. انگار حد وسطی بین این دو وجود نداره. بیرون هر چی سروصدا بیشتر باشه، انگار قلبت از درون با بغضی نفسگیر، ساکتتره. انگار هر چی بیشتر به صداهای گمراه کننده بیرونی گوش بسپاری، کمتر صدای درونت به گوش میرسه.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.